دخترک می خواد که با هم مامان بازی کنیم. اون میشه مامان من و منم مجبورم بشم نی نی. اونم یه نی نی خوب و حرف گوش کن چون اصلا طاقت نداره اذیتش کنم
یکتا: خوب دختر عزیزم باید موهاتو درست کنم
میره چند تا کیلیپس میاره و به طرز...... اینا رو آویزون میکنه به موهام موهام کلک میشه و در هم و برهممم
بعد اصرار داره که لباسمو عوض کنه در نتیجه میره سر کشوم و برام یه بلوز انتخاب میکنه و میگه لباساتو در آر اینو تنت کن عزیز دل مامان و به زور این لباس رو تن ما میکنه حالا بگذریم آستینش رفته تو کلم و ...
و بعد میگه حالا عزیزم باید بخوابی دخترم و به زور منو میخوابونه رو تخت پتو میکشه منم با خیال خوش که الان خودشم پیشم میخوابه و خوابش میبره بهش میگم مامان جون میشه شما هم پیشم دراز بکشی من تنها نباشم؟؟ در حالیکه چراغ رو خاموش میکنه و در اتاق رو میبنده میگه نه عزیزم من کار دارم و هر کسی باید تو اتاق خودش بخوابه( حرفای خودمو تحویل خودم میده) درو میبنده و میره