Quantcast
Channel: my diary
Viewing all articles
Browse latest Browse all 10

(بدون عنوان)

$
0
0

وای خدا با کلی خجالت خجالتاین مادر تنبل بالاخره پیداش شد. باورم نمیشه 9 ماه ننوشتم و آپ نکردمتعجب. چی کار کنم تنبلیه دیگهزبان. کلا از اولش هم زیاد با نوشتن حال نمی کردم مخصوصا اینکه بدونم خیلی ها هم نوشته هامو میخونن و اینکه در مورد طرز نوشتنم چه فکری میکنن خیلی برام مهمه. خجالتبگذریمممممممممم. خدا میدونه از خواننده های وبلاگم کسی باقی مونده یا نهافسوسآخه راستش تو این مدت منم زیاد به کسی سر نزدم و اگرم زدم خاموش بودم.

 

عید که عروسی داشتیم اونم عروسی برادر شوهری جان.هورا به سلامتی رفتن سر خونه زندگیشون و البته اومدن در همین ساختمون در جوار ما که البته حالا ما داریم میریم از اینجا. آخه ما و خانواده همسریم در یک ساختمان میباشیم و تا حالا در کنار هم به خوبی و خوشی زندگی میکردیم و این وسط یکتا خانوم هم حسابی اونوری شده و دائم پایینه. حالا از این به بعد که جدا بشیم خدا به دادمون برسه.کلافه

دیگه اینکه یکتا یه مدت کلاس ورزش میرفت خوب بود اما دختری ما زیاد عادت نکرد و خوشش نیومد که میزارم به حساب زیادی مقرراتی بودن کلاسش.در نتیجه دیگه نرفت و فعلا در خانه به سر میبرد تا انشاالله به محض جا به جا شدن اسمشو یه مهد خوب بنویسم تا دیگه کم کم بره تو اجتماع و بعدش هم پیش دبستانیو این حرفا.قلب

بعد از اتمام سه سالو نیمگی یکتا یه دفعه خیلی تغییر کرد . خیلی شیطون تر جیگر تر شیرین زبون تر تخس ترزبانکنجکاو تر باهوش تر و کلی تر  دیگه.......... و از همه بیشتر لجباز تر. آه آه... لج میکنه بیا و ببین. کم میاریم حسابی اما میگذرهچشمک

اینا رو داشته باشید تا با عکسهای جدیدش به زودی برمیگردم.

 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 10

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>